به گزارش مشرق، بنا بود تا سال 95 کنکور به طور کلی حذف شود، اما انگار زور مافیای قدرتمند کنکور و گردش مالی بالغ بر 2 هزار میلیاردی صنعت کنکور در کشور موجب شده است تا همچنان بهترین سالهای زندگی نوجوانان کشورمان پای اضطراب کنکور هدر رود و تمام توان آموزشی صرف شیوه نادرست تستزنی شود تا حتی در شرایط کنونی و با وجود خالی ماندن تعداد زیادی از صندلیهای دانشگاهها، همچنان امتحان چند ساعته کنکور راهکار گزینش دانشجویانی باشد که قرار است در رشتههای پر متقاضی ادامه تحصیل بدهند.
تنها اقدام صورت گرفته در این راستا تأثیر 30 درصدی سوابق تحصیلی در کنکور سال جاری است، آن هم در شرایطی که بنا بود این تأثیر به 85 درصد برسد. تلاشهای پنهانی برای باقی ماندن صنعت کنکور پشت پرده حضور مافیایی قدرتمند در ساختار آموزشی کشورمان را بر ملا میکند.
کنکور برای متولدین دهه 50 و اوایل دهه 60حال و هوایی متفاوت از متولدین اواخر دهه 60 و دهه هفتادیها دارد. روزگاری که تعداد داوطلبان ورود به دانشگاهها به مرز 2 میلیون نفر میرسید و ظرفیت ناچیز دانشگاهها رقابتی تنگاتنگ را شکل میداد. اینگونه بود که سالهای جوانی تعداد زیادی از جوانان به پای قبولی در دانشگاه سپری میشد. حالا اما تنها در سال گذشته 350 هزار صندلی در دانشگاهها خالی ماند؛ صندلیهایی که البته به دانشگاههای پولی مربوط بودند. با وجود این و به رغم آنکه بنا بود تا سال 95 با عنایت به افزایش ظرفیت دانشگاه ها، صندلیهایی که خالی میماند و کاهش جمعیت کنکور حذف شود، اما مافیایی قدرتمند در آموزش و پرورش و گردش مالی میلیاردی صنعت کنکور در کشورمان موجب شده تا همچنان بهترین زمان برنامههای زنده پر بینندهترین شبکههای تلویزیون در اختیار مؤسسات آموزشی کنکور باشد. در این بین نکته قابلتأمل اینجاست که بحث تحول در نظام آموزشی و مدیریت معضل صنعت کنکور حتی در میان دعواهای کاندیداهای ریاست جمهوری هم جایی ندارد و داوطلبان ریاست قوه مجریه از همین حالا کلیدیترین ساختار و وزارتخانه کشور را به حال خود رها کردهاند.
مصوبهای که اجرایی نشد
در حالی که یکی دو ماه بیشتر به برگزاری آزمون سراسری ورودی دانشگاهها باقی نمانده، زمان قابلتوجهی از برنامه شبکههای تلویزیون به مؤسسات کنکور اختصاص داده شده تا بازاریابان این مؤسسات از پشت دوربین به پشت کنکوریها وعده بدهند «اگر به برنامه جبرانی ما بپیوندید قبول شدن در رشته و شهر دلخواه به هیچ عنوان دور از دسترس نیست!» برنامههایی که بیتردید ثانیهای به تلویزیون پول میدهد و به طور یقین بابت هر ثانیه میلیونها تومان درآمد دارد. در این میان سکوت معنادار آموزش و پرورش و خودداری از اطلاعرسانی درباره این دروغهای بزرگ بیانگر آن است که انگار مافیای کنکور در ساختار آموزش کشور ریشه دارد، همچنان که یکی از مهمترین دلایل حذف کنکور و اجرا نشدن مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال 92 مبنی بر اینکه « طی پنج سال 85 درصد ظرفیت آموزش عالی به پذیرش صرفاً با سوابق تحصیلی اختصاص یابد» هرگز اجرایی نشد. قانونی که بنا بر تعبیر خدایی مستلزم برگزاری امتحانات به صورت نهایی است و عمادی، رئیس مرکز سنجش آموزش و پرورش میگوید به دلیل هزینههای بالا و فراهم کردن زیرساختها، آموزش و پرورش توانایی این کار را ندارد.
ردپای نفوذ در ساختار آموزش کشور
ساختار آموزشی معیوب میتواند همه ساختارهای دیگر را تحتتأثیر قرار دهد؛ چراکه خروجیهای این ساختار معیوب آموزشی قرار است در نقشهای مختلف عهده دار اداره کشور شوند. بر همین اساس هم نظام آموزش و پرورش کشورمان نیازمند تحولی اساسی است تحولی که سند بنیادین آموزش و پرورش آن را مدنظر قرارداده، اما با وجود ابلاغ در سال 92 عملاً با سند نفوذی 2030 جایگزین شد تا ابعاد تازهتری از نفوذ در ساختار آموزش کشور را بر ملا کند. در برابر این، اما صنعت کنکور با وجود کاهش قابلتوجه داوطلبان ورود به دانشگاهها به واسطه تغییرات جمعیتی همچنان پابرجاست و حتی روز به روز گستردهتر میشود. از نگاه مهدی نوید ادهم، دبیر کل شورای عالی وزارت آموزش و پرورش کنکور فرآیند یاددهی و یادگیری نظام آموزشی را مختل کرده، اما در عین حال گردش مالی مافیای کنکور، آموزش و پرورش را متأثر کرده است و به دلیل فشار کنکور، آموزش در سطح دانش، محفوظات و اطلاعات سطحی متوقف شده و به لایههای تحقیق، تأمل و خلاقیت نرسیده است. از نگاه دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش آسیب به عدالت آموزشی و پرورشی از دیگر معایب کنکور است، زیرا افرادی از سد کنکور عبور میکنند که به کلاسهای کنکور و معلمان کنکور دسترسی داشته باشند و اکثر دانشآموزان مدارس عادی و مناطق محروم از این امکانات محروم هستند، بنابراین رقابت ناعادلانهای بر کنکور حاکم شده است. وی تصریح میکند:تا زمانی که کنکور وجود دارد، آموزش و پرورش باید لنگان لنگان به سمت تحول بنیادین حرکت کند.
آموزش و پرورش در دست مافیایی نامعلوم
غلامعلی افروز، روانشناس و رئیس علمی انجمن اولیا و مربیان هم با هشدار نسبت به ورود مؤسسات کنکور به پایه دبستان تصریح میکند:پای تستچی و کنکورچی را وارد دبستان نکنیم؛ چراکه خلاقیت نسل جوان را قربانی میکنیم و خانوادهها مضطرب میشوند.
رئیس علمی انجمن اولیا و مربیان معتقد است: پدران تدارکاتچی و مادران خدماتچی و معلمان مسئول انتقال تستها و سؤالات شدهاند.
افروز با انتقاد از ساختار نظام آموزشی کشورمان تصریح میکند: متوسطه ما باید یک دوره کاربردی مهارتمحور و خلاقپرور عمومی شود و بروز پدیده کنکورگری نشانهای از ضعف آموزش و پرورش کشور است. وی دراینباره میگوید: «مگر آموزش و پرورش توان ندارد همین کتابهای درسی را آموزش بدهد و حافظهمحوری آفتی است که جبران نمیشود و سکوت در این خصوص خیانت است.»
علی عبدالعالی، پژوهشگر حوزه آموزش و دانشیار دانشگاه علم و صنعت نیز در خصوص مافیای کنکور در نظام آموزشی کشور درباره صنعت کنکور میگوید: 13 میلیون دانشآموز در مدارس مشغول تحصیل هستند که یک میلیون نفر از آنها کنکوری هستند، اما یک سوم یا یک چهارم آنها که حدود سه میلیون نفر میشوند، مشتری کنکور آزمایشیاند. این پژوهشگر حوزه آموزش تصریح میکند: متأسفانه برخی مؤسسات کنکور اسپانسر شبکههای تلویزیونی هستند و اگر نباشند این شبکهها تعطیل میشوند. این دانشیار دانشگاه علم و صنعت مؤسسات کنکور را جنایتکاران هوشمند میداند و میافزاید: مافیایی نامعلوم یا معلوم در حال کنترل آموزش و پرورش هستند که گردشهای مالی فوقالعادهای از این وضعیت دارند.
وی با اشاره به اینکه کنکور حتی دوره ابتدایی را نیز درگیر کرده و از همان دوره دانشآموزان برای ورود به مدارس خاص در کنکورهای آزمایشی مختلف شرکت میکنند، میافزاید: آموزش مبتنی بر بازی دنیا را فراگرفته است، اما آموزش وپرورش ما آن را ممنوع میداند. این پژوهشگر حوزه آموزش با انتقاد از اینکه از مدارس ما خروجیهای کارآمد حاصل نمیشود، میافزاید: چرا سؤالات مجلس از وزرای آموزش و پرورش در رابطه با مسائل کلیدی نیست؟
منبع: روزنامه جوان